چهل و شش سال مجازات اقتصادی ایران، به شکلی وارونه، تنها حکومت را در قدرت تثبیت کرده است. تحریمهای ایران اندکی پس از قطع روابط دیپلماتیک بین تهران و واشنگتن در پی بحران گروگانگیری سال ۱۹۷۹ اعمال شد. این اقدامات ایران را از بخش مالی و بانکی بینالمللی جدا کرده، آن را از بازار جهانی نفت کنار گذاشته و باعث شده تا ریال ایران به یکی از بیارزشترین ارزهای جهان تبدیل شود. انواع رنگارنگ اقدامات تنبیهی از منطق ویژهای الهام گرفته شدهاند که شهروندان عادی ایرانی نیز آنها را غیرقابل قبول نمیدانند. تمام تحریمهای اولیه و ثانویه با هدف وادار کردن تهران به مهار جسارت هستهای خود، پایان دادن به تامین مالی گروههای نیابتی شبهنظامی، احترام به حقوق بشر و عمل به عنوان یک بازیگر جهانی مسئول، از جمله کنار گذاشتن آمریکاستیزی، اعمال شدهاند. رئیس جمهور دونالد ترامپ با صدور یادداشتی، کارزار «فشار حداکثری» را احیا کرد. ترامپ در نشست خبری مشترک با نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در ۵ فوریه گفت که صادرات نفت ایران را از طریق «شدیدترین تحریمهای ممکن» به صفر خواهد رساند. وی در همان نشست گفت: «میخواهم ایران صلحآمیز و موفق باشد»، و افزود که از اعمال تحریمها «متنفر» است و به جای آن مذاکره برای حل بنبست را پیشنهاد میکند. وی ادامه داد: «مردمی فوقالعاده. سختکوش، زیبا، و من آنها را به خوبی میشناسم. من دوستان زیادی از ایران دارم.» اینکه ایران در برابر سیگنالهایی که نشاندهنده تمایل به تعامل است، مشت خود را باز نکرده، عجیب است. آیتالله خامنهای چنان سرسخت است که از اخراج «برایان هوک»، یا قطع همکاری با جان بولتون و دیگر نو محافظهکاران که در غیر این صورت سیاست ایران را تدوین میکردند، قدردانی نکرد. دیدگاه رایج در واشنگتن، تحریمها را راهحلی قطعی میداند و از یک منظر، آنها موفق بودهاند. با گذشت زمان، تحریمها به حدی افزایش یافتهاند…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.