در چهار دهه گذشته، بسیاری جمهوری اسلامی را از دریچه جنگ سرد دیدهاند و با سوالی در مورد مهار تهدید تهران دست و پنجه نرم کردهاند. به همین دلیل، تحلیلهای تاریخی، از انتظار برای یک میخائیل گورباچف ایرانی تا تجویز «جو جیتسو» سیاسی، به این مسئله اعمال شده است. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، ورزش باستانی کشتی ایرانی ممکن است پاسخهایی برای فهم چگونگی مهار ایران داشته باشد. انتظار برای گورباچف برای بسیاری، تنها مدل قابل مشاهده برای تغییر در حکومتهای غیر دموکراتیک، الهام گرفتن از تاریخ و استفاده از تجربیات مربوط به اتحاد جماهیر شوروی بوده است. به همین دلیل، از اواسط دهه ۱۹۹۰، تحلیلگران و مفسران غربی در حال «انتظار برای گورباچف ایرانی» بودهاند تا تهران را متحول کند و «اصلاحات لیبرالی» را به ارمغان آورد. در سال ۱۹۹۷، مقالهای در واشنگتن پست، رئیسجمهور محمد خاتمی را به عنوان «گورباچف ایران» توصیف کرد. پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۳، مقالهای در نیویورک نوشت که آیا او «گورباچف ایرانی» خواهد بود و به زودی اعلام کرد که ایران در حال تجربه «لحظه گورباچفی» با امیدهای بالا برای مذاکرات هستهای و نرمالسازی است. حتی یک مفسر در سال ۲۰۱۴ پیشبینی کرد که با بهرهگیری از «حمایت ضمنی» رهبر جمهوری اسلامی، روحانی ممکن است حتی از گورباچف پیشی بگیرد و «تعادل ظریف [بین] استمرار و تغییر» را درون جمهوری اسلامی برقرار کند. این مقایسهها امسال پس از انتخابات ناگهانی برای جایگزینی رئیسجمهور ابراهیم رئیسی، که در یک سانحه هلیکوپتر در ماه مه جان باخت، دوباره مطرح شد. پیش از انتخابات، تحلیلگران استدلال کردند که این رقابت «فرصت طلایی» برای رهبر ایران، آیتالله سید علی خامنهای فراهم کرده است تا مسیر را معکوس و «چرخش» کند. مسعود پزشکیان، که در این رقابت پیروز شد، به عنوان یک «لیبرال» معرفی شد که میتواند «جمهوری اسلامی معتدلتری را شکل دهد». یک…
دریافت اشتراک
جهت مشاهده این مطلب لطفا اشتراک تهیه کنید یا با حساب کاربری سازمانی وارد شوید.
در رصدخونه می توانید به ازاء به اشتراک گذاری رصدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به رصد سایر افراد دسترسی داشته باشید.