اولین مشاهده مربوط به ورود وزیر امور خارجه عربستان به مقر وزارت امور خارجه ایران و برخورد و پهن کردن فرش قرمز برای وی بود . علیرغم این مهمان نوازی، پرچم عربستان در ابتدا به شکل اشتباه نصب شده بود، که عکسهایی هم قبل و هم بعد از تغییر موقعیت پرچم گرفته شدهاند.
مشاهده دوم که از نظر من اهمیت بیشتری دارد، محل برگزاری نشست خبری وزرای خارجه عربستان و ایران پس از رایزنی هایی بود که در ستاد وزارت امور خارجه برگزار شد. از شرکت کنندگان در نشست خبری خواسته شد در سالنی که به نام قاسم سلیمانی نامگذاری شده و عکس فرمانده سابق سپاه قدس روی دیوار آویزان شده است، منتظر بمانند. در واقع، وزارت امور خارجه میزبان نشست های خبری بسیاری در این محل بوده است.
با این حال، وضعیت روابط عربستان و ایران و نقش آقای سلیمانی در منطقه که یکی از موضوعات مورد مناقشه بین دو کشور است ،باید توجه طرف ایرانی را به خود جلب می کرد. از این رو مقامات سعودی از برگزاری نشست خبری در این محل خودداری کردند. کنفرانس به جای دیگری منتقل شد که نشان دهنده انعطاف پذیری ایرانی ها بود. اما این را هم می دانیم که طرف ایرانی نمی خواست که فرصت های به وجود آمده به واسطه این دیدار را از دست بدهد .
مشاهده سوم و آخر مربوط به خود کنفرانس مطبوعاتی است. وزیر امور خارجه ایران از آنچه در جریان مذاکرات پیش از کنفرانس رخ داده بود و همچنین اهمیت عادی سازی روابط بین پادشاهی و ایران صحبت کرد. وقتی نوبت به وزیر امور خارجه عربستان رسید، متنی مکتوب در مورد آنچه می خواست در سفرش به تهران مطرح کند، خواند. این پیام در وهله اول یک پیام سیاسی بود که مهمترین مسائل مربوط به دو طرف به ویژه برای سعودی ها از جمله اعتماد سازی، عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها و تضمین امنیت، ثبات و توسعه منطقه را ذکر می کرد. این علاوه بر اشاره به اهمیت تقویت روابط بین دو ملت است.
به نظر من، این شروع مرحله جدیدی است. این یک کنفرانس مطبوعاتی غیرعادی بود که سنت های دیرینه را شکست. وزیر خارجه عربستان پیام روشنی را از طرف سعودی داد و این بسیار مهم است. امیدوارم تهران به اصل این پیام پی ببرد. در نهایت، کنفرانس نزدیک به 10 دقیقه به طول انجامید و خبرنگاران حاضر که از سالن قدیمی و مورد مناقشه به سالن جدید منتقل شده بودند، فرصت طرح سوالی نداشتند.
تنگناهای احتمالی در روابط ایران و پادشاهی سعودی
حال اجازه دهید به تنگناهای احتمالی در روابط عربستان سعودی و ایران علیرغم خوش بینی ها بپردازیم. میتوان انتظار داشت که طرف ایرانی برای اطمینان از رعایت همه پروتکلها دقت عمل داشته باشد. ایران با عجله نام سفیر پیشنهادی عربستان در تهران را اعلام و همزمان نام سفیر پیشنهادی ایران در ریاض را منتشر کرد. این کار بدون دریافت مجوز رسمی از هر دو طرف انجام شد که نقض آشکار پروتکل های دیپلماتیک است.
خیلی ساده انگارانه است که بگوییم با توجه به اهمیت موضوع این یک اشتباه از سوی طرف ایرانی بوده است، بنابراین چند سوال مهم مطرح می شود: چرا ایرانی ها این پروتکل دیپلماتیک را زیر پا گذاشتند؟ آیا رهبری ایران از سرعت پیشرفت در روابط تهران با پادشاهی، به ویژه پیامها و ژستهای مثبت طرف سعودی هیجان زده شده است؟ آیا تندروها می خواهند روابط عربستان و ایران را از مسیر خارج کنند؟ چرا که روابط با ریاض با لفاظی های ضد سعودی آنها در تضاد است. آیا عده ای تلاش دارند که مسیر عادی سازی روابط ایران و عربستان را منحرف کنند ؟ با توجه به اینکه رسانه های ایرانی اخیراً به کمپین ها و لفاظی های منفی خود علیه پادشاهی بازگشته اند، ممکن است پاسخ سوال آخر مثبت باشد.
علاوه بر این، آیا ممکن است لغو پروتکل دیپلماتیک ایران و تداوم جنجال های رسانه ای علیه پادشاهی به نشست E3 (فرانسه، آلمان و بریتانیا) و ایران در امارات برای بحث در مورد برنامه هسته ای ایران مرتبط باشد ؟ یا آیا این رفتار ایران با پیشنهاد توافق هستهای کوتاه یا موقت با دولت بایدن مرتبط است؟
دومی می تواند رفتار ایران را توضیح دهد. همانطور که قبلاً اشاره کردم، تصمیم ایران برای امضای توافق با پادشاهی به احتمال زیاد تاکتیکی است تا استراتژیک، زیرا ایران به فرصتهای اقتصادی برای احیای دوباره اقتصاد در حال مرگ خود و پایان دادن به انزوای منطقهای و بینالمللی نیاز دارد. از سوی دیگر، طرف سعودی در اقدام خود بسیار صادق است که با رویکرد اخیر سیاست خارجی عربستان همخوانی دارد. در صورت امضای توافق هسته ای ،ایران نیازی به پایبندی به توافق امضا شده با پادشاهی و رعایت پروتکل های دیپلماتیک در گفتار و اعمال خود نخواهد داشت.
اگرچه این توافق هستهای ادعایی احتمالاً با مخالفت در کنگره آمریکا مواجه خواهد شد و باعث ایجاد مشکلاتی برای دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری 2024 میشود، اما آنچه از قلم میافتد پیامدهای منفی آن برای منطقه است. عدم پرداختن به مسائل باقی مانده همچون برنامه موشکی بالستیک ایران، رفتار جنگ طلبانه و تامین مالی و آموزش نیروهای نیابتی ، فاجعه آمیز خواهد بود و منطقه را به حالت اول باز می گرداند. این یک اشتباه استراتژیک است که باید از آن اجتناب کرد. همانطور که در گذشته اتفاق افتاد، به جای نادیده گرفتن آمریکا، باید به صدای عربستان و خلیج فارس گوش داد.