سفر بینالمللی شورای وزاری کشورهای عربی- اسلامی، ابتکاری بود که در اجلاس سران کشورهای عربی-اسلامی در عربستان سعودی در ماه جاری مطرح شد؛ که نشاندهنده تغییری اساسی در تعاملات و راهبردیهای دیپلماتیک بینالمللی خاورمیانه با قدرتهای خارجی کلیدی است. این سفر که شامل بازدید از کشورهای عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد است، با هدف تحت فشار قرار دادن شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تشویق و ترغیب آنها به آتش بس انسانی پایدار و طولانی مدت است که ممکن است منتج به یک راه حل سیاسی در غزه شود. سفر دیپلماتیک این کمیته با بازدید از چین و سپس روسیه و گفتوگو با وزرای خارجه کشورهای مزبور آغاز شد. به دنبال آن نشست وزیران دیگری در لندن با دیوید کامرون، وزیر امور خارجه جدید بریتانیا، برای جلب حمایت متحدان اصلی اروپایی اسرائیل انجام شد.
همچنین این کمیته قصد دارد از فرانسه، یکی دیگر از اعضای شورای امنیت، بازدید کند، اما هدف نهایی این رایزنیها نزدیکتر کردن ایالات متحده - تأثیرگذارترین تصمیمگیرنده در مناقشه اسرائیل و فلسطین - به موضع کمیته، همچنان یک الویت مهم خواهد بود.هدف این بازدید و رایزنیها خاتمه دادن جنگ غزه است؛ که از پکن آغاز و به دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد تسری یافت، که نشان دهنده تغییرات گستردهتری در مناسبات ژئوپلیتیکی و دیپلماسی خاورمیانه است. این امر به نظم چند قطبی در حال ظهور اشاره دارد که در آن کشورهای خاورمیانه تعاملات دیپلماتیک خود را برای حل منازعات منطقه ای متنوع میکنند.
رویکرد کمیته، به ویژه تمرکز اولیه آن بر پکن، منعکس کننده شناخت جمعی منطقه از نقش رو به رشد چین به عنوان یک میانجی در خاورمیانه است، وضعیتی که با موفقیت اخیر این کشور در میانجیگری میان ایران و عربستان تقویت شده است. در این شرایط بینالمللی در حال تحول، چین همچنین از نفوذ رو به رشد خود بهره میبرد و خود را به عنوان یک میانجی بیطرف در منطقه قرار میدهد، که برخی تحلیلگران معتقدند ممکن است به عنوان چالشی بالقوه برای نقش و نفوذ سنتی ایالات متحده تلقی شود. در واقع، برخلاف چین، نخبگان منطقه امروز تا حدودی کمتر به توانایی واشنگتن برای ایفای نقش هژمونی یا ایفای نقش به عنوان یک ضامن امنیت قابل اعتماد در منطقه اعتماد دارند. زیرا ایالات متحده عمدتاً به دلیل حمایت بی چون و چرا از اسرائیل در مناقشه فعلی باعث ایجاد نوعی عدم اعتماد نسبت به خود در میان کشورهای منطقه شد.
با این حال، این را نباید صرفاً به عنوان یک رقابت دوگانه و حاصل جمع صفر بین ایالات متحده و چین برای نفوذ در خاورمیانه دید. بلکه نشان دهنده فرصتی برای دیپلماسی مشترک در یک منطقه ناآرام است که در آن هر دو قدرت بزرگ دارای نفوذ بر جریانهای سیاسی مختلف منطقه هستند اما در طرف مقابل ظرفیتهای راهبردی در راستای حفظ امنیت و صلح وجود ندارد.
توافق ایران و عربستان به عنوان یک مطالعه موردی موفق برای چین و آمریکا عمل میکند. هماهنگی دیپلماتیک، تأثیرات جداگانه و در عین حال مکمل هر دو کشور نقش مهمی بر بازیگران مختلف در دستیابی به توافق ایفا کرد که نه تنها به نفع دو قدرت، بلکه در ابعاد وسیعتر برای منطقه و فراتر از آن جامعه بینالمللی بود. اگرچه هیچ چارچوب رسمی برای هماهنگ کردن استراتژی دیپلماتیک ایالات متحده و چین در قبال توافق وجود نداشت، اما هماهنگی آنها از طریق طرفهای ثالث - یعنی عربستان سعودی که از روابط صمیمانه با هر دو کشور برخوردار است - به دستیابی به یک پیشرفت دیپلماتیک کمک کرد. اگر چه در زمان نه چندان دوری مذاکرات میان ایران و عربستان با میانجیگری عراق شکست خورد. جدا از اثرات کوتاه مدت دستیابی دو کشور به یک تفاهم آن هم با توجه به نقشهای متمایزشان - ایالات متحده با حضور طولانی مدت منطقهای و روابط امنیتی و چین با نفوذ اقتصادی خود در منطقه - به طور منحصربهفردی در موقعیتی خاصی هستند که با الهام از موفقیت توافق ایران و عربستان در چارچوب پایان دادن به جنگ غزه بایکدیگرهمکاری کنند.
با اتخاذ رویکردی مشترک، ایالات متحده و چین میتوانند با هماهنگی اما از طریق کانالهای جداگانه، با بازیگران کلیدی منطقهای از جمله اسرائیل، ترکیه، قطر، عربستان سعودی و ایران در منطقه تعامل داشته باشند و از نفوذ خود استفاده کنند. منطقه خاورمیانه به چنین تلاشی در جهت هماهنگی برای تنش زدایی و ایجاد محیطی مساعد برای رسیدن یک راه حل سیاسی پایدار در غزه نیازمند است.
نکته بسیار مهمی که باید به آن تاکید شود این است که هم ایالات متحده و هم چین با چالشهای جدی در داخل و خارج از کشور مواجه هستند و بالطبع تمایل دارند از درگیری بیشتر در خاورمیانه اجتناب کنند. برای هر دو کشور، بهبود شرایط اقتصادی داخلی و رسیدگی به موضوعات دیگر سیاست خارجی مانند جنگ جاری در اوکراین، تغییرات اقلیمی و مدیریت روابط پیچیده دوجانبه آنها اولویت دارد. توافق اخیر رئیس جمهور جو بایدن و رئیس جمهور شی جین پینگ برای برقراری مجدد کانالهای ارتباطی نظامی همانطور که در آخرین اجلاس همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه اعلام شد، نشان میدهد که هر دو کشور همکاری را بر تنش در روابط دوجانبه ترجیح میدهند. با توجه به این پیشرفت مثبت در روابط دو کشور، چارچوب همکاری ایالات متحده و چین برای پایان دادن به جنگ در غزه از طریق همکاری نزدیک با کشورهای منطقه و سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد میتواند یک سناریوی "برد-برد" را برای پکن و واشنگتن و باطبع برای منطقه و جهان رقم بزند. چنین همکاریهایی نه تنها به حل فوری منازعات منتج میشود، بلکه به رسیدن به خاورمیانه صلح آمیزتر کمک میکند. شاید به همان اندازه قابل توجه باشد که میتواند به بازسازی اعتماد بین این دو قدرت بزرگ کمک کند زیرا آنها رقابت استراتژیک خود را در یک چشم انداز جهانی چند قطبی فزاینده مدیریت میکنند.